جدول جو
جدول جو

معنی علی اکبری - جستجوی لغت در جدول جو

علی اکبری
(عَ اَ سَ مَ حَلْ لَ / لِ)
دهی است کوچک از دهستان سرویزن، بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و در سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ اَ عَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری، مکنّی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 35. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 181. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 11 ص 346. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 412. طبقات الشافعیۀ سبکی ج 2 ص 345. کشف الظنون ص 208، 440 و 838. ایضاح المکنون ج 1 ص 553 و ج 2 ص 94 و سایر صفحات. هدیهالعارفین ج 1 ص 676. البدایۀ ابن کثیر ج 11 ص 187. النجوم الزاهره ج 3 ص 259. شذرات الذهب ج 2 ص 303. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 157. مفتاح السعاده ج 2 ص 22. المجددون فی الاسلام صعیدی ص 158. الاشعری تألیف حموده غرابه. تاریخ الفلسفه فی الاسلام ص 65. کنوزالاجداد محمد کردعلی ص 146. روضات الجنات خوانساری ص 474. طبقات الشافعیۀ اسنوی ص 14. سیرالنبلاء ذهبی ج 10 ص 20. طبقات ابن صلاح ص 65. مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 62. مناقب ابوالحسن الاشعری محمد بازلی. عیون التواریخ ج 12 ص 46. التذکره طاهر جزایری ص 5. الوافی صفدی ج 12 ص 3. الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 69. دائره المعارف الاسلامیه ج 2 ص 218
ابن محمد بن احمد بن یوسف بن محمد هیثمی طبناوی قاهری مالکی اشعری، ملقّب به نورالدین. رجوع به علی طبناوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد و المدفن، مشهور به علی الکبیر. وی در سال 1207 هجری قمری در کربلاء درگذشت. او را تصنیفاتی است. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی عاملی جبعی اصفهانی. مشهور به شیخ علی صغیر و یا شیخ علی کبیر. رجوع به علی صغیر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از دهستان زبرخان، بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 15هزارگزی شمال قدمگاه. ودارای 256 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ فِ)
ابن محمد عبیدالله حکیم. وی در سال 1296 هجری قمری در قاهره متولد شد و به امر تدریس پرداخت و در سال 1372 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- آداب الفتی. 2- الانسان، در چهار جلد. 3- دلیل العمله و المعامله. 4- سعادهالزوجین، در سه جلد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِسُکْ کَ)
ابن عیسی بن سلیمان بن محمد بن سلیمان بن ابان نفری فارسی. مشهور به سکری و شاعرالسنه و مکنی به ابوالحسن. ادیب و شاعر متولد در ماه صفر سال 357 هجری قمری در بغداد. اصل او از نفر است که از بلاد فارس میباشد. وی در سال 413 هجری قمری در بغداد درگذشت. او را دیوان شعر بزرگی است. و نیز مناقضاتی با شعرای شیعۀ امامیه دارد. (از معجم المؤلفین از تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 17 و اللباب ابن اثیر ج 2 ص 19) (از الاعلام زرکلی از تبیین کذب المفتری ص 248)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ طَ بَ)
ابن محمد بن مهدی طبری اشعری. مکنی به ابوالحسن. محدث و فقیه ومفسر و اخباری بود، و در سال 324 هجری قمری در قید حیات بوده است. وی در بصره نزد ابوالحسن اشعری تحصیل کرد و در حدود سال 380 هجری قمری درگذشت. او راست: مشکلات الاحادیث الوارده. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 190 و طبقات الشافعیۀ سبکی ج 2 ص 312)
ابن قاسم طبری. ادیب بود و در حدود سال 683 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح لامیهالعجم طغرائی، که آن را ’حل المبهم و المعجم فی شرح لامیهالعجم’ نامیده است. (ازمعجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1538)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
متوفی پس از سال 1074هجری قمری او راست: المنهاج المحمدی فی الطریق الاحمدی. (از معجم المؤلفین بنقل از الکشاف اسعد طلس ص 123)
ابن مصطفی بن پیرمحمد کوتاهیه وی رومی حنفی، ملقّب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ؟)
ابن محمد بن عبدالله افزری. طبیب و صرفی بود و در سال 815 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح التصریف زنجانی. 2- مختصر فی الطب. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1625. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 728)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَمْ)
ابن عمر بن محمد بن فارس انباری، مشهور به ابن حداد و ملقّب به قوام الدین و مکنّی به ابوالفرج. متوفی در سال 610 هجری قمری محمد بن جعفر بن علیل از او روایت کند. او راست: نخبه الانتقاد. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160) (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 8)
ابن ابراهیم انباری شیعی. وی از فضلای قرن دهم بود که در سال 988 هجری قمری درگذشت. او راست: الاوج الاخضر فی مناقب الائمه الاثنی عشر. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 150. نورعثمانیه کتبخانه ص 175. هدیهالعارفین ج 1 ص 749)
ابن محمد بن موسی بن سعید بن مهدی انباری، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حسنس و مشهور به ابن صفدان. رجوع به علی حسنس شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بُ)
ابن احمد بن فضل رامهرمزی اربکی یا اربقی، مکنّی به ابوطاهر. وی از مردم ’اربک’ است، قریه ای به خوزستان. (از تاج العروس) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ بِ)
ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به بهاءالدین. نام وی در الوافی به صورت ’علی بن عیسی بن عیسی اربلی’ آمده است. وی ادیب، شاعر، نویسنده و مورخ بود. او راست: 1- رسالهالطیف فی الانشاء. 2- العشاق و خلوه المشتاق. 3- کشف الغمه فی معرفهالائمه، که در سال 687 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 4- المقامات الاربع. 5- نزههالاخیار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 163). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 66. الوافی صفدی ج 12 ص 135. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1492. روضات الجنات خوانساری ص 396. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 180 و ج 2 ص 89. المخطوطات التاریخیۀ کورکیس عواد ص 69. تذکرهالمتبحرین ص 489. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 714. و رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی اربلی) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ هََ)
ابن عبدالله بن علی نطوبسی قاهری ازهری ضریر مالکی سنهوری، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سنهوری شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بَ)
ابن احمد بن اسعد بن ابی بکر بن محمد بن عمر بن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی، ملقّب به ضیاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. وی فقیه بود و درسال 644 هجری قمری متولد شد و در سال 700 یا 703 ه. ق. درگذشت. او راست: معین اهل الفتوی علی التدریس والفتوی، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الشافعیۀ اسنوی ج 168. طبقات الشافعیۀ سبکی ج 6 ص 142. العقوداللؤلؤیه ج 1 ص 353. کشف الظنون ص 1744)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ بَ)
ابن حسین بن احمد بن ابراهیم عکبری. مشهور به ابن جدا ومکنی به ابوالحسن. فقیه و اصولی. وی در رمضان سال 468 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ امام احمد دفن شد. اورا تصنیفی در اصول است. (از معجم المؤلفین از طبقات الحنابلۀ فراء ص 391 و الوافی صفدی ج 12 ص 47)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بَ)
ابن عبدالله بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن یوسف بن سعید مقشاعی الاصل اصبعی بحرانی. از فقهای اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازده هجری بود که در سال 1072 هجری قمری متولد شد و در جمادی الاولای سال 1127 هجری قمری درگذشت. و در مقبرۀ ابی اصبع در کنار جد خود دفن گردید. او راست: ترتیب کتاب الفهرست شیخ الطائفه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 294)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بُ)
ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی. مکنی به ابومجاهد. رجوع به کابلی (ابومجاهد علی بن...) و علی (ابن مجاهدبن مسلم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کُ بَ)
ابن احمد بن علی کزبری. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. عالم است و او را ثبتی است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هََ کْ کا)
ابن احمد بن ابی الهیجاء هکاری. مکنی به ابوالحسن و ملقب به سیف الدین و مشهور به مشطوب. رجوع به علی مشطوب شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قَمْ بَ)
تیره ای است از ایل ’باصری’ که آن از ایلات خمسۀ فارس است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَمْ بَ)
ابن حصین بن مالک بن خشخاش عنبری تمیمی. مکنی به ابوالحر. وی را در بصره ثروتی بود ولی در مکه ساکن گشت. در عهد مروان بن محمد در مکه به طرفداری از طالب الحق که یکی از مخالفان مروان بود تظاهر کرد از این رو او را دستگیر کردند و به مدینه فرستادند ولی در راه توسط عده ای از یاران طالب الحق آزاد گردید و به مکه بازگشت و در نهان بسر میبرد. و هنگامی که ابوحمزه مختار بن عوف وارد مکه شد وی نیز جزو یاران او بود. و در سال 130 هجری قمری در شورش مکه به قتل رسد. (از الاعلام زرکلی از المسیر شماخی ص 98 و لسان المیزان)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ بَ)
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقّب به علأالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی دیری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ)
خان زاده علی اکبر، وی ازجملۀ بزرگانی است که در روز چهارشنبه دوازدهم ماه رمضان سال 771 هجری قمری در وقت جلوس امیرتیمور گورکانی بر تخت سلطنت حضور داشت و بر سلطنت او با دیگر بزرگان اتفاق کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 419)
(امیر...، مشهور به امیر مهین. وی از سادات و نقبای مشهد مقدس رضوی و معاصر سلطان حسین بایقرا بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 641)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ)
دهی است از دهستان دروفرامان، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 27 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 4 هزارگزی شمال فرامان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. و دارای 300 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات و چغندرقند و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است، و در تابستان از طریق باغ ملک و کرانی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بَ)
علی بزرگتر در مقابل علی اصغر وعلی اوسط. این ترکیب متداول فارسی به سکون یاء تلفظمی شود و بصورت یک کلمه برای نام کسان بکار می رود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن محمد بن احمد بن علی بن یحیی بکری زیدی یمنی. متوفی در بیست وهشتم رمضان سال 882 هجری قمری او راست: 1- شرح مقدمهالازهار. 2- شرح مقدمۀ بیان ابن مظفر. 3- شرح منهاج قرشی. (از معجم المؤلفین بنقل از البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 492)
ابن محمد یمنی بکری. متوفی در سال 883 هجری قمری او راست: 1- شرح مقدمهالازهار. 2- شرح مقدمهالبیان ابن مظفر. 3- شرح منهاج قرشی. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 737)
ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی، مشهور به مصنفک و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی اکبر
تصویر علی اکبر
نامی است از نامهای مردان مسلمان
فرهنگ لغت هوشیار